ماساژ شبانه عشق بازی سوپر

توضیحات: Abella Danger به آشپزخانه ای که Codey Steele در آن است می پرد. با آرزوی صبح بخیر ، او از او می پرسد که چگونه خوابیده است. کدی می گوید که او واقعاً خسته است و ضربه ای مرموز روی شانه اش وجود دارد و نمی داند چگونه این مشکل را به دست آورده است. ابلا گنگ عشق بازی سوپر بازی می کند و شانه بالا می اندازد و می گوید این عجیب است. آیا می تواند در مورد چیزی با ابلا صحبت کند؟ البته او می تواند پاسخ دهد. خوب ، او می گوید ، او قبلاً مشکلی داشت - او یک متخصص خواب است ، به این معنی که وقتی در حالت خواب است راه می رود! بدتر و عجیب تر این است که او هنگام استراحت نیز مردم را ماساژ می دهد! او سالهاست که این کار را انجام نمی دهد ، بنابراین وقتی به خانه نقل مکان کرد به او اشاره ای نکرد. اما وقتی صبح امروز متوجه ضربه عجیب و غریب روی شانه اش شد ، فکر کرد شاید دوباره این کار را شروع کرده و به خودش صدمه زده است. آیا او دیشب آبلا را ماساژ داد؟ ابلا می گوید که این کار را نکرده است ، اگرچه او مخفیانه علاقه مند شده است. خوب ، اگر کدی این کار را با ابلا انجام دهد ، تنها کاری که باید انجام دهد این است که آب را به صورت او بیندازد تا او را از خواب بیدار کند. او با اغراق می گوید ماساژ چقدر عجیب است ، او سعی می کند آب ها را آزمایش کند و از کدی بپرسد که آیا او تا به حال از روغن ماساژ یا مواردی از این دست استفاده می کند ، زیرا این امر حتی عجیب تر خواهد بود! کدی به او می گوید که او تصور می کند اگر کسی روغن ماساژ را روی دستانش بگذارد ، حدس می زند که از آن استفاده خواهد کرد. هوم ، ابلا فکر می کند ، این قطعاً ایده هایی به او می دهد ... در چند شب آینده ، در حین مونتاژ ، ابلا از ماساژهای رایگان خود استفاده می کند. یک شب ، کدی وارد می شود و آبلا با روغن ماساژ آماده می شود که روی دست های کدی می ریزد و درست در موقعی که او به طور مکانیکی دستان خود را پایین می آورد ، به جلو می چرخد. یک شب دیگر ، وقتی کدی دستهای خود را برای شروع ماساژ پایین می آورد ، صورت خود را زیر آنها می کشد تا به ماساژ صورت تبدیل شود. یک شب دیگر ، ماساژ پا است. همه نیازهای ماساژ او برآورده شد ، ابلا نمی توانست با هم اتاقی جدیدش خوشحال تر باشد. یک شب ، همه چیز تغییر می کند. در حالی که ابلا در حال لذت بردن از یکی دیگر از ماساژهای رایگان خود در اواخر شب است ، کدی شروع به صحبت می کند و می گوید: "میلیممم ، تو خیلی زیبا هستی" و سعی می کند با او سینه بزند. او بلافاصله او را متوقف می کند و چاره ای ندارد جز اینکه لیوان آب را کنار تختش بگیرد و به صورت کدی بیندازد. مات و مبهوت ، چشمانش را محکم باز می کند. او کجاست؟ او چه می کند؟ کدی گیج شده است. ابلا به او می گوید که او را ماساژ می دهد. کدی بسیار خجالت می کشد و عذرخواهی می کند. او نمی تواند باور کند که این اتفاق می افتد. او از آبلا می پرسد آیا این اولین بار است که این کار را انجام می دهد. البته! ، او دروغ می گوید. قطعاً آبالا قرار بود صبح به کدی بگوید. او به ابلا می گوید که این اتفاق دیگر تکرار نمی شود ، اگرچه مطمئن است که او می خواهد مانند آخرین هم اتاقی اش از خانه خارج شود. او به او اطمینان می دهد که نمی خواهد او بیرون برود. کدی شکاک است. واقعا؟ س questionsال می کند که همه هم اتاقی های دیگرش در گذشته او را بیرون کرده اند. ابلا مانند دیگر هم اتاقی هایش نیست و او را مجبور به این کار نمی کند. بنابراین ابلا فکر نمی کند که او یک عجیب و غریب است؟ بی گناه از کدی می پرسد. البته ابلا فکر نمی کند او یک عجیب و غریب باشد. همه در دبیرستان او را یک عجیب و غریب می نامیدند زیرا سینه های او قبل از سینه های دیگران بزرگ شده بود. کدی شرط می بندد افرادی که او را عجیب و غریب می نامیدند می کشند تا اکنون با او در رختخواب باشند. آبلا متواضع است و قبل از ادامه به او می گوید که او شیرین است. حرف او این است که هرکس چیزهای خاص خود را دارد. و می تواند خیلی بدتر باشد. حداقل او به جای سرقت از بانک یا چیزهای دیوانه وار مانند آن ماساژ می دهد. او لبخندی به او می زند و به ابلا می گوید که او بهترین هم اتاقی است. آنها بغل می کنند. آنها بغل را برای مدت طولانی نگه می دارند. کدی با صحبت کردن لحظه را می شکند. آیا کدی می تواند از آبلا س askالی بپرسد؟ هیچ کس تا به حال به او نگفته است: آیا او واقعاً در ماساژ خوب است؟ ابلا فقط چند ثانیه قبل از اینکه او را بیدار کند ماساژ داده بود ، او دروغ می گوید ، بنابراین چیز زیادی برای ادامه ندارد ، اما تا آنجا که می تواند بگوید ، او شگفت انگیز است. او دستهای بسیار قوی دارد. اگرچه ، ابلا می خندد ، اما آنجا کمی خوش ذوق شد! کدی دوباره خجالت می کشد و عذرخواهی می کند. ابلا او را متوقف می کند و با معاشقه می گوید که نیازی به عذرخواهی ندارد ، او به نوعی دوست داشت. تنها thi
جدیدترین ویدئوها برچسب #Hd #حفاری #دهانی #سبزه #شیطان #طبیعی سینه های بزرگ #عزیزم #قشنگه #لاتین #معلمان #نفسانی #هاردکور #وابسته به عشق شهوانی #واقعیت #وحشی #پستان بزرگ #پستان گنده #یونیفرم تماشای