توضیحات: جیلیان جانسون روی نیمکت نشسته است ، لباس پیراهن می پوشد و خوشحال به نظر نمی رسد. او با یکی از دوستانش در تلفن همراهش شکایت دارد که اگر به تمرینات تشویق کننده دیگر بپردازد ، فریاد می زند - و نه در تیم "برو!" راه ، که او با تمسخر می گوید در حالی که چشم هایش را چرخانده است. دوستش از او می پرسد که اگر او حتی یک طرفدار نیست ، اگر او علاقه ای به این کار ندارد. جیلیان اعتراف می کند که این چیزی بود که او در جوانی به آن علاقه داشت زیرا پدرش او را همیشه به بازی های فوتبال می برد. این عشق اولیه او را به تشویق جرقه زد ، اما حالا که پدرش مشغول است و دیگر به بازی های HER نمی آید ، او آنقدرها هم عاشق آن نیست. دوستش چیزی شبیه به "بله ، اما مادر ناتنی شما به همه بازی های شما نمی آید؟" جیلیان آهی می کشد و می گوید بله ، اما این یکسان نیست. علاوه بر این ، به همان اندازه که مادر ناپدری اش را دوست دارد ، می تواند کمی ... عجیب باشد. جیلیان کمی متضاد به نظر می رسد ، شاید لب پایینی خود را گاز گرفته یا کمی با دامن خود بازی می کند ، در افکار خود بازیسکس گم شده است تا اینکه Chanel Preston با انرژی به اتاق سرازیر می شود و با شادی می گوید! جیلیان با ترس می پرد و سینه اش را چنگ زده و به دوستش می گوید باید برود. شانل با جیلیان روی کاناپه می نشیند و با لبخندی بزرگ دست ها یا زانوی خود را نوازش می کند. او از دخترش می پرسد که بازی امروز چگونه گذشت ، عذرخواهی می کند که باید آن را از دست بدهد ، و جیلیان می گوید که آنها باز هم باختند ... شانل دلسوز است و جیلیان را در آغوش می گیرد که به طور طبیعی سینه هایش را در برابر جیلیان ، که کمی ناراحت به نظر می رسد ، جمع می کند. شانل می گوید این خیلی بد است اما شاید روحیه تیم کم باشد. وضعیت تیم چطور است؟ آنها کسانی هستند که باید انرژی را افزایش دهند! جیلیان اعتراف می کند که تیم کمی تحت فشار بوده است زیرا کاپیتان تیمش به زودی ترک می کند و هنوز جانشین خود را انتخاب نکرده است. شنل با شنیدن این جمله هیجان زده است ، دست های جیلیان را محکم در هم فشرده و موهایش را با محبت به عقب می کشد. 'عالیه! حالا این شانس شماست که کاپیتان شوید! ' چشمان جیلیان گرد می شود و سرش را تکان می دهد ، حتی کمی از مادرش عقب می افتد. جیلیان اصرار زیادی دارد که نمی تواند ناخدا باشد. 'مطمئناً می توانید! Cheerleading در خون شماست! من یک کاپیتان تشویق کننده بودم ، مادرم یک ناخدا تشویق می کرد ، و من مطمئن هستم که مادربزرگ قدیمی عزیزم نیز همینطور بود! ' شانل فریاد می زند: جیلیان صورت می گیرد و می خندد. "اما من STEP دختر شما هستم ، بنابراین ، نه ، در خون من نیست ...؟" شانل با تمسخر دستش را به سخره می گیرد و تکان می دهد. "به هر حال ، تو هنوز دخترم هستی." سپس به نظر می رسد که Chanel با فشار دادن و نوازش کردن زانوی Jillian قبل از اینکه به پایش تکان بخورد ، ایده ای به دست می آورد. "بیایید کمی تشویق کنیم ، آیا؟" جیلیان مات و مبهوت است ، به هیچ وجه ، سرش را تکان می دهد در حالی که مادرش یک پوم پوم می کند و تشویق می کند. پس از تشویق ، شانل می خواهد جیلیان آن را برای او بخواند اما جیلیان امتناع می کند - او 18 ساله است ، می تواند آنچه را که اکنون می خواهد انجام دهد ، انجام دهد ، حتی اگر این دیگر به معنای تشویق نشود! شانل چیزی نمی خرد که جیلیان نمی خواهد طرفدارش باشد و پومپوم ها را به جیلیان می دهد. او اکنون جدی تر است ، اما هنوز لبخند می زند ، او اصرار دارد که جیلیان برخی از حرکات تشویقی خود را به او نشان دهد. شاید Chanel بتواند نکاتی را برای بازگشت سرش به بازی ارائه دهد. جیلیان در ابتدا تردید می کند ، اما این کار را انجام می دهد ، اگرچه برنامه معمول او همان انرژی افسار گسیخته ای را ندارد که شانل نشان می دهد. Chanel در حالی که دستان خود را روی باسن خود می گذارد و او را گردن می اندازد ، با نارضایتی روی زبانش کلیک می کند و به او می گوید که تیمش هرگز برنده نخواهد شد اگر این تنها چیزی است که او به آنها می دهد تا با آن کار کنند! جیلیان ناراحت است ، اما شانل به سرعت با کلمات تشویقی وارد می شود. او حتی جیلیان را تشویق می کند تا برخی از حرکات خود را دنبال کند. این حرکات ، مانند بیشتر حرکات تشویقی ، جذاب و کمی جنسی هستند ، و جیلیان به سختی چشم خود را بر چهره مادرش نگه داشته است. هنگامی که او ضربات بلند خوبی انجام می دهد ، آنها به پاهایش می افتند ... شانل بالاخره متوجه می شود که توجه دخترش بیشتر به بدن او است تا صحبت های او. او کمی آرام می شود و به جیلیان پوزخند می زند. 'اووو! الان می بینم! ' او به شیوه ای بی پروا می گوید جیلیان با لکنت از او می پرسد
جدیدترین ویدئوها برچسب #Hd #بوسیدن #تراشیده گربه #دختران اروپایی #ریز ممه #سکس در آشپزخانه #طبیعی سینه های بزرگ #لزبین #مهبل #مو بور #پستان بزرگ #کمرنگ #کون گشاد تماشای