تجارت بازی های سگسی خطرناک!

توضیحات: وینا اسکای میز پذیرش در سالن ماساژ کار می کند و نکاتی را در مورد رزرو مشتری تایپ می کند. او به محیط اطراف خود توجه زیادی نمی کند. ناگهان صدایی گفت "ببخشید ، سلام ، من اینجا برای ماساژ هستم؟" توجه او را جلب می کند و کمی مبهوت به نظر می رسد. وقتی چهره مردی که این حرف را گفته ، لوکاس فراست را می بیند ، فک او می افتد. او فوق العاده است! او راست می ایستد و به او سلام می کند ، در حالی که لوکاس اشاره می کند که او به ماساژ نورو علاقه دارد. او تحقیقات زیادی در این باره انجام داده است ، و به نظر می رسد درست در کوچه اوست. وینا با شانس برای ماساژ نورو به او می پردازد و با توضیح مراحل ماساژ و همه مزایای آن برای سلامتی او را به فروش می رساند. لوکاس به فروش می رسد - آیا می تواند بلافاصله این کار را انجام دهد؟ وینا به لپ تاپ خود نگاه می کند و کمی اخم می کند و می گوید برنامه آنها برای مدتی دیگر کاملاً تنظیم شده است. لوکاس معاشقه می کند و می گوید لعنتی ، او واقعاً امیدوار بود که او واقعاً بتواند او را ماساژ دهد. وینا با نگاهی به لپ تاپ خود برنامه را تغییر می دهد و می گوید که اکنون آزاد است. او با خوشحالی لوکاس را تقریباً می کشاند و وارد اتاق ماساژ خصوصی می کند. وینا به لوکاس کمک می کند تا لباس خود را در بیاورد و در همان زمان شروع به پیراهن می کند. لوکاس سعی می کند با برداشتن سوتین خود به وینا کمک کند ، اما او را متوقف می کند و اصرار می کند که خودش می تواند این کار را انجام دهد. او توضیح می دهد که آنها نباید اجازه دهند مشتریان به طور نامناسب به آنها دست بزنند. لوکاس عقب نشینی می کند و آنها به زودی با هم به دوش می روند. او شروع به دوش گرفتن با مشتری زیبا و صابون کردن او می کند. آنها در مورد نحوه کار او در خانه و نحوه تمرین او صحبت های کوچکی می کنند. در همین حال ، او می گوید که تازه وارد سالن شده است - او فقط چند روز است که کار می کند. او شگفت زده می شود و به او می گوید که فکر می کند او تا کنون کار خوبی را انجام داده است ، که او را خوشحال می کند. وینا همچنان به ماساژ دادن او در سراسر بدن ادامه می دهد ، سپس به سمت پشت پاهای او حرکت می کند. هنگامی که او برمی گردد ، در چهره او سخت است ، او به سرعت بلند می شود. او به او یادآوری می کند که آنها سیاست عدم تماس دارند و آخرین دختری که به دلیل انجام کارهای جنسی با یک مشتری اخراج شده است - نمی تواند در این زمینه به او کمک کند. او نمی خواهد شغل خود را از دست بدهد. لوکاس کمی مات و مبهوت است و می گوید که فکر می کرد این بخشی از کل بسته است و اینطور نیست که اینجا دوربین وجود داشته باشد ، درست است؟ اگر او نگوید به هیچ کس نمی گوید ، این می تواند راز کوچک آنها باشد! دست وینا را می گیرد و روی دیک خود می گذارد. حالا که او واقعاً به آن دست می زند ، نمی تواند به خودش کمک کند و موافقت می کند که دیک او را بمکد. او برای چند دقیقه یک بادبادک بازیگوش و دوست داشتنی به او می دهد ، اما وقتی لوکاس احساس می کند که دارد کم کم نزدیک می شود ، وینا صداهای نامشخصی را می شنود که در بیرون سالن می پیچند و او راست می ایستد. او می پرسد آیا او این را شنیده است ، و او می گوید بله ، احتمالاً مشتری دیگری است که وارد می شود ، آنها هیچ نگرانی ندارند. وینا همه چیز را متوقف می کند و اصرار می کند که به تشک ماساژ بروند. لوکاس مبهوت به نظر می رسد و او را به سمت تشک می برد. او شروع به روغن زدن به آنها و ماساژ لوکاس می کند ، اما اکنون او مشتاق بیشتر است. بیا ، هیچکس قصد ورود ندارد ، آیا او نمی تواند فقط سوار دیک او شود؟ اگر کسی به آن نگاه کند ، ممکن است شبیه یک ماساژ کامل بدن باشد. در این مرحله ، وینا برانگیخته می شود و موافقت او چندان قانع بازی های سگسی کننده نیست. او به راحتی دیک لغزنده خود را به بیدمشک خود می برد تا به آنها آرامش لازم برای هر دو را بدهد!
جدیدترین ویدئوها برچسب #آسیایی #ساک زدن #ژاپنی تماشای