توضیحات: بری دنیلز روی کاناپه نشسته است ، کمی مضطرب و هیجان زده به نظر می رسد ، انگار منتظر چیزی است. یک در می زند. بری فوراً روی پای خود می پرد و لباس هایش را صاف می کند ، سپس با سرعت به سمت در می رود. "خوب ، چه کسی می تواند در درب باشد؟" او با لحنی بسیار اغراق آمیز می گوید. بری در را باز می کند و با دیدن دمی سوترا که یک لباس پیشاهنگ سکسی دانلود بازی سکسی رایگان پوشیده و یک جعبه کلوچه در دست دارد ، احساس برانگیختگی و تعجب متفاوتی دارد. بری سعی می کند شروع به صحبت کند اما در عوض می خندد. آیا می دانید پیدا کردن این لباس چقدر سخت بود؟ من به عنوان یک بزرگسال بالغ در بیست سالگی که از صاحب فروشگاه درخواست "لباس پیشاهنگی سکسی" را می کردم ، بسیار ناخوشایند بودم ، حتی فکر نمی کنم آنها لباسهای واقعی در اندازه بزرگسالان بسازند! " دمی ناامید می گوید. 'اوه شوش! قول داده اید ، شخصیت خود را حفظ کنید! ' بری می گوید. 'خوب ، خوب ، ببخشید! "سلام ، متشکرم که من را به خانه خود دعوت کردی ، خانم!" دمی پاسخ می دهد. بری به باسن دمی ضربه می زند تا او را به داخل بکوبد و در را می بندد. بری دمی را به عمق بیشتری از خانه دعوت می کند و او را دنبال می کند در حالی که او را از پشت تماشا می کند. هنگامی که آنها به اتاق نشیمن می رسند ، دمی لبخند می زند و به دور خود می چرخد و بی گناه می پرسد آیا می خواهید چند کوکی بخرید. بری بازیگوشانه اصرار می کند: "نه ، سکسی." دمی کمی خجالت زده به نظر می رسد اما سپس صدای خود را تغییر می دهد و جذاب تر می شود و دوباره می پرسد آیا بری مایل به خریدن کوکی است یا خیر. این برای یک هدف بزرگ است - سربازان باید دامن های کوتاه تری بخرند ... بری روشن می شود و به دنبال یک بوسه است در حالی که می گوید با انگیزه مناسب ، بری حتی ممکن است تمام داروهای خود را خریداری کند! دمی می خندد ، خجالت می کشد و از بوسه اجتناب می کند. او اعتراف می کند که با انجام این کار کمی عجیب است ... آیا این واقعاً فانتزی شماره یک اوست؟ بری معتقد است که اگر دمی مانند پیشاهنگان در حال رشد بود ، متوجه می شد. در محاصره همه آن دختران هم سن و سالش ، تازه شروع به یادگیری درباره بدنش کرده بود ، اما هنوز نمی دانست که چه لزبین است اما چه رسد به این که او یکی باشد ... پیشاهنگان آغاز بیداری جنسی او بود! این آخرین خیال او از دوران جوانی است که هنوز در بیست سالگی به آن فکر می کند! به نظر می رسد دمی اطمینان بیشتری دارد و می گوید این بسیار منطقی است و باعث می شود احساس بهتری داشته باشد - مطمئناً یک طرز فکر کمتر ترسناک در مورد آن ، مطمئنا! بری پوزخندی می زند و می گوید باید به راه خود ادامه دهند تا روحیه آنها خراب نشود! دمی در حالی که ناخودآگاه به شخصیت خود می پردازد گیج می شود و می گوید که متأسفانه فقط یک جعبه برای فروش دارد. پوزخندهای بری شاید یک جعبه خوشمزه دیگر وجود داشته باشد که او به آن علاقه داشته باشد ...
جدیدترین ویدئوها برچسب #داستان #دوست دختر #زن و شوهر #عیاشی #وابسته به عشق شهوانی #واقعیت #چرخش #گروه تماشای